ابن مالک الهمدانی، مکنی به ابومالک، صحابی است، ابن حبان گفته است که وی در یمن به خدمت پیغمبر رسیدو اسلام آورد، البخاری ذکر کرده است که وی در یمن بردست پیغمبر اسلام آورد و رسول دست بر سر وی کشید و او را به برکت دعا کرد، (الاصابه فی تمییز الصحابه)
ابن مالک الهمدانی، مکنی به ابومالک، صحابی است، ابن حبان گفته است که وی در یمن به خدمت پیغمبر رسیدو اسلام آورد، البخاری ذکر کرده است که وی در یمن بردست پیغمبر اسلام آورد و رسول دست بر سر وی کشید و او را به برکت دعا کرد، (الاصابه فی تمییز الصحابه)
از شاعران قرن دهم بود. این دو بیت از اوست: زهر چشمت نه چنان چاشنیی داد مرا که رود لذتش از خاطر ناشاد مرا. آویخته از دار بلا باز سری چند ظاهر شده زان غمزۀ خونی اثری چند. (از مجمعالخواص تألیف صادقی ص 271) (الذریعه قسم 1 از جزء9 ص 95) (فرهنگ سخنوران)
از شاعران قرن دهم بود. این دو بیت از اوست: زهر چشمت نه چنان چاشنیی داد مرا که رود لذتش از خاطر ناشاد مرا. آویخته از دار بلا باز سری چند ظاهر شده زان غمزۀ خونی اثری چند. (از مجمعالخواص تألیف صادقی ص 271) (الذریعه قسم 1 از جزء9 ص 95) (فرهنگ سخنوران)
از فضلا و مدرسین عهد خودبوده و در 1173 هجری قمری رحلت نموده است. از اوست: دگرانت نگرانند و من دل نگران نتوانم نگرم در تو ز بیم دگران رخ به پیران و جوانان بنما تا گسلند پدران از پسران و پسران از پدران. بدیر و کعبه دعوی تمامی مشنو از یاران که نه مستند مستان و نه هشیارند هشیاران. حال هیچ آشنا نمی پرسی یا همین حال ما نمی پرسی. (مجمع الفصحاء ج 2 ص 129). رجوع به دامی شود
از فضلا و مدرسین عهد خودبوده و در 1173 هجری قمری رحلت نموده است. از اوست: دگرانت نگرانند و من دل نگران نتوانم نگرم در تو ز بیم دگران رخ به پیران و جوانان بنما تا گسلند پدران از پسران و پسران از پدران. بدیر و کعبه دعوی تمامی مشنو از یاران که نه مستند مستان و نه هشیارند هشیاران. حال هیچ آشنا نمی پرسی یا همین حال ما نمی پرسی. (مجمع الفصحاء ج 2 ص 129). رجوع به دامی شود
کافی ظفر همدانی از شاعران بزرگ ایران در عهد سلجوقیان است. عوفی نام او را در شمار شاعران آل سلجوق در عراق آورده و وی را از معاصران ملکشاه دانسته است اگرچه این ملکشاه را که کافی ظفر معاصر او بود ملکشاه بن آلب ارسلان (465-485) دانسته اند لیکن دلیلی در دست نیست که نتوانیم او را معین الدین ملکشاه بن محمود بن محمد بن ملکشاه (547-548) بدانیم و سبک کلام او هم که سبک پختۀ شاعران عراق در قرن ششم است تا حدی ما را بر آن میدارد که به حدس ثانوی متوجه باشیم. عوفی و هدایت اشعار اندک از او نقل کرده اند لیکن همان مایه شعر بر علو پایۀ او در سخنوری شاهدی صادق و بر لطافت طبع اودلیلی روشن است و از آنجمله این ابیات نقل میشود: هنری باش و هرچه خواهی کن نه بزرگی بمادر و پدر است نافۀ مشک را ببین به مثل کاین قیاس بدیع معتبر است. # من نصیب عیش دوش از عمر خود برداشتم کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم ماه و مشک و نرگس و گلنار و سرو و سیم و گل تا بهنگام سحرهر هفت در بر داشتم. بتاریخ ادبیات ایران تألیف دکتر صفا ج 2 ص 598 مراجعه شود
کافی ظفر همدانی از شاعران بزرگ ایران در عهد سلجوقیان است. عوفی نام او را در شمار شاعران آل سلجوق در عراق آورده و وی را از معاصران ملکشاه دانسته است اگرچه این ملکشاه را که کافی ظفر معاصر او بود ملکشاه بن آلب ارسلان (465-485) دانسته اند لیکن دلیلی در دست نیست که نتوانیم او را معین الدین ملکشاه بن محمود بن محمد بن ملکشاه (547-548) بدانیم و سبک کلام او هم که سبک پختۀ شاعران عراق در قرن ششم است تا حدی ما را بر آن میدارد که به حدس ثانوی متوجه باشیم. عوفی و هدایت اشعار اندک از او نقل کرده اند لیکن همان مایه شعر بر علو پایۀ او در سخنوری شاهدی صادق و بر لطافت طبع اودلیلی روشن است و از آنجمله این ابیات نقل میشود: هنری باش و هرچه خواهی کن نه بزرگی بمادر و پدر است نافۀ مشک را ببین به مثل کاین قیاس بدیع معتبر است. # من نصیب عیش دوش از عمر خود برداشتم کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم ماه و مشک و نرگس و گلنار و سرو و سیم و گل تا بهنگام سحرهر هفت در بر داشتم. بتاریخ ادبیات ایران تألیف دکتر صفا ج 2 ص 598 مراجعه شود
همدانی. شاعری خوش سلیقه و هموار است. در خدمت شاهزاده بهرام میرزا پرورش یافت. هرگونه شعری گفت و تا حدی مولویت هم داشت. کتابی به نام ’شوق و ذوق’ منظوم ساخت ولی به جز یک بیت که در بیان سردی هوا و زیادی برف است هیچ یک از ابیات آن شهرت نیافت و آن بیت این است: در لحاف فلک افتاد شکاف پنبه ها ریخت از این کهنه لحاف. این غزل راخوب گفته است: خاطر از عشق تو خرسند به غم داشته ایم گر غمی از تو نبوده ست الم داشته ایم هیچ گه شرح جفای تو نکردیم رقم حرف سودای تو پنهان ز قلم داشته ایم نه ز غم بوده شب هجر تو بیداری ما چشم بر رهگذر خواب عدم داشته ایم شمع گریان و من از دیدۀ تر اشک فشان همه شب تا به سحر ماتم هم داشته ایم خوی ما با ستم یار چنان بوده که یار لطف میکرده و ما چشم ستم داشته ایم می رسیده ست جفای تو کم وبیش به ما نه غم بیش و نه اندیشۀ کم داشته ایم. این بیت هم از اوست: لذت دیوانگی در سنگ طفلان خوردن است حیف مجنون را ز اوقاتی که در هامون گذشت. وفات هلاکی در همدان اتفاق افتاده و قبرش در آستانۀ شاهزاده حسین است. (از مجمعالخواص ص 172 و 173). وی از شاعران دورۀ شاه عباس بوده است
همدانی. شاعری خوش سلیقه و هموار است. در خدمت شاهزاده بهرام میرزا پرورش یافت. هرگونه شعری گفت و تا حدی مولویت هم داشت. کتابی به نام ’شوق و ذوق’ منظوم ساخت ولی به جز یک بیت که در بیان سردی هوا و زیادی برف است هیچ یک از ابیات آن شهرت نیافت و آن بیت این است: در لحاف فلک افتاد شکاف پنبه ها ریخت از این کهنه لحاف. این غزل راخوب گفته است: خاطر از عشق تو خرسند به غم داشته ایم گر غمی از تو نبوده ست الم داشته ایم هیچ گه شرح جفای تو نکردیم رقم حرف سودای تو پنهان ز قلم داشته ایم نه ز غم بوده شب هجر تو بیداری ما چشم بر رهگذر خواب عدم داشته ایم شمع گریان و من از دیدۀ تر اشک فشان همه شب تا به سحر ماتم هم داشته ایم خوی ما با ستم یار چنان بوده که یار لطف میکرده و ما چشم ستم داشته ایم می رسیده ست جفای تو کم وبیش به ما نه غم بیش و نه اندیشۀ کم داشته ایم. این بیت هم از اوست: لذت دیوانگی در سنگ طفلان خوردن است حیف مجنون را ز اوقاتی که در هامون گذشت. وفات هلاکی در همدان اتفاق افتاده و قبرش در آستانۀ شاهزاده حسین است. (از مجمعالخواص ص 172 و 173). وی از شاعران دورۀ شاه عباس بوده است